سايداسايدا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
هیرادهیراد، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

فسقلی ما

عاشقی با تو

بعضي از حس ها و تجربه ها هستند كه اگر كتابها براش بنويسن و ساعت ها در موردش سخنراني كنن تا خودت تجربش نكني اونو نميفهمي. يكي از قشنگترين تجربه ها تجربه مادرشدنه . بارداري و حركت بچه تو شكمت كه دنيايي داره الان هم شير دادن بچه و اون خنده هايي كه از سر شوق برات ميزنه . شب نخوابي هات و با وجود اينكه خيلي خسته اي تحمل يك لحظه گريه بچت رو نداري و بلافاصله بلند ميشي و تمام وجودت رو با اخلاص و عشق نثار کوچولوی عزیزت ميكني و صبح كه ميشه با يك لبخندش خستگيت در ميره و پرانرژي بيدار ميشي انگار تمام شب رو استراحت كردي. تلخي هايي كه همش شيرينه ،عشق هايي كه همش با اخلاصه ،دلواپسي هايي كه واسه همه مادرها به يك شكل و شبيه هم تكرار ميشه ...
7 دی 1391

سوراخ کردن گوش

امروز اولين مهموني زندگيتو رفتي . من كه هميشه كيفم رو بر ميداشتم و خيلي راحت هرجايي كه ميخواستم ميرفتم فقط 4 تا ساك و كيف جمع كردم و كلي وسيله برداشتيم كه يك روز بريم مهموني. صبح حسابي لباس تنت كردم و رفتيم خونه پدربزرگ. ولي از اونجا كه حسابي عرق كرده بودي و خونه اونها سرد بود اولش خيلي بيقراري كردي و همه شيرتو بالا آوردي. بعد يواش يواش با محيط آشنا شدي و آرام شدي.  عصر که شد خواستیم بریم دکتر گوشت رو سوراخ کنیم ولی من ترجیح دادم به روش سنتی و توی خونه گوشت رو سوراخ کنیم. مادربزرگ و پدرجون دست به کار شدنو بعد از استریل کردن وسایل مادربزرگ دستش لرزید و پدرجون خودش مجبور شد گوشت رو سوراخ کنه یه آه کوچیک کشیدی و بعد خوابیدی انگار نه انگار ...
5 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فسقلی ما می باشد